جدول جو
جدول جو

معنی حشیشه السعال - جستجوی لغت در جدول جو

حشیشه السعال
(حَ شَ تُسْ سُ)
الدواء المسمی فنجریون. (داود ضریر انطاکی). فنجریون. (تحفۀ حکیم مؤمن). فنجیون. رجل الحمار. فیخیون. بیخیون. فیجریون و فنجریون و فنجیون. مصحف این کلمه یونانی است. سعالی
لغت نامه دهخدا
حشیشه السعال
پا خر از گیاهان پاخر توضیح مرحوم قزوینی نوشته: گیاهی است که آن را به فرانسه توسیلیج گویند گیاهی است با برگهای عریض مزغب مایل بسفیدی که در خرابه ها میروید و... . در قدیم و قرون وسطی این این گیاه را برای سرفه نافع میدانستند و از اینجاست اسم عربی آن حشیشه السعال و سعالی. اسم فرانسوی آن نیز کما فی لاروس و غیره در ابن البیطار (ترجمه تحت نمرات 1707 1189 674) در تحت اسم بیخون و فیخون (از یونانی) و سعالی و حشیشه السعال مسطوراست
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ شَ تُطْ طِ)
سقولوفندریون. اسقولوفندریون. (داود ضریر انطاکی). حشیشهالدود. (تحفۀ حکیم مؤمن). حشیشهالاودیه. حشیشهالطحال. زنگی دارو. چترگ. عقربان. کبر رومی. رجوع به سقولوفندریون شود، طوقریوس. رجوع به طوقریوس شود، ایمیونیطس. رجوع به ایمیونیطس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حشیشه السعالی
تصویر حشیشه السعالی
پا خر خوز گیا پاخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشیشه الطحال
تصویر حشیشه الطحال
زنگی دارو زنگی دارو
فرهنگ لغت هوشیار